شروع زندگی عاشقانمونشروع زندگی عاشقانمون، تا این لحظه: 10 سال و 20 روز سن داره

برای کنجدی که هنوز وجود نداره

دومین ماه انتظار

سلام عزیز دل مادر خوبی عزیزم؟ امیدوارم هیچ وقت هیچ وقت غصه ای توی دلت نباشه،توی دل هیچ کسی نباشه دومین ماه هم گذشت و شما تشریف نیووردید،توکل به خدا... حتما حتما خیری توش هست زودی بیا مادر که خیلی بی تابتم
5 دی 1394

حاج آقا

سلام نی نی قشنگم،سلام دلبرکم این روزها من و پدرت حال خوشی رو نداریم،چرا که جمعه بیست و هفتم آذر ماه نعمت زندگیمون،کسی که چشممون به دعای خیرش بود،کسی که شب عاشورا خوابی برامون دید که نشانه هایی از وجود تو بود و با بغض در گلو برای من تعریفش کرد رو از دست دادیم. ستار تقوی پدر بزرگ پدرت آخخخخخخخ که چقدر دلم براش تنگه عزیزم،توی این بیست و هفت ماهی که عروس این خانواده شدم جز مهربونی جز کلام خوش جز خنده رویی ازشون چیزی ندیدم مادر. وقتی به این دنیا بیایی و بزرگ بشی قطعا از خاطرات حاج آقا برات بیشتر میگم،جز کسانی هستن که دوست دارم راهشون رو سرلوحه زندگی ات قرار بدی،حاج آقا کم کسی نبوده عزیزکم،کسی بوده که زمین مسجد محلشون رو وقف کرده و عزا...
29 آذر 1394

روزمرگی

این روزا مثل خیلی از روزای قشنگ خدا در حال گذر هستن ولی بدون کوچکترین نشونه ای از نی نی نمیدونم چرا توقع داشتم توی اولین ماه نی نی بیاد توی دلم همیشه یه اخلاق بدی که داشتم این بوده که برای یه چیزی نقشه میکشم و برای رسیدن بهش تلاش میکنم،ولی با کوچکترین شکستی یهو افت میکنم و دست از تلاش برمیدارم البته میخوام این اخلاق بد رو برای داشتن نی نی عوض کنم و روزهام رو با خیال شیرین داشتنش سپری کنم تا به زودی من هم بتونم مادر بشم   ...
23 آذر 1394

خدایا بابت تمام داده ها و نداده هایت شکر ...

سلام خوشگل مامان،خوبی؟ توی اولین ماه خدا نخواست و نیومدی،هر چند که میدونم اونجا جات خیلی راحته و بهت خوش میگذره، روی همین حساب توکل میکنم به خدا و امیدوارم هر چه سریعتر دامن من و همه منتظرای نی نی سبز بشه با دل خوش خیلی دوستت دارم دلبندم 
3 آذر 1394

روزهای انتظار

سلام نی نی قشنگم خوبی عزیز دلم؟ این روزا نمیدونم هستی یا نه هر بار که به شاید نبودنت فکر میکنم یه دردی یه نبضی یه حرکتی توی دلم حس میکنم و دلم میخواد که به بودن تو ربطش بدم امیدوارم که همینطور باشه،چون الآنم اول نوشتنم رو خواستم با جملات منفی شروع کنم که یه اتفاقاتی توی دلم افتاد،گفتم به امید خدا حتما هستی که اینجوری برای مادرت ابراز وجود کردی و من از نوشتن جملات منفی منصرف شدم. ده روز دیگه همه چیز مشخص میشه کنجد مامان
23 آبان 1394

فکرای قشنگ

سلام عزیزدلم،خوبی مامانم؟ امیدوارم تنت سلامت و دلت خوش باشه همیشه  عزیزدلم الآن چند روزیه که برات دعوت نامه فرستادیم حالا تا ببینیم خدا چی میخواد خیلی دوست دارم که الآن اومده باشی توی دلم آخه خیلی میخوایمت خوشگل مامان حقیقت چند روزیه که دارم فکر میکنم وقتی فهمیدم که شما شرفیاب شدی توی دل مامانی چجوری به بابایی خبر اومدنت رو بدم اما نتیجه چیز دیگه ای شد اینم از نتایج چند روز فکر کردن من  البته نمیدونم چرا عکس دومیه کوچیک شد،چون خودم درستش کردم حالا بعدا خوشگلترش میکنم بهلههههههههههههههه نتیجه این شد که فهمیدم چجوری با مادربزرگا و پدر بزرگا خبر بدم   امیدوارم هرچه زودتر این خبر خوشا...
19 آبان 1394

روزهای قبل از بارداری

سلام کنجدم سلام مامانم خوبی؟ باهات کلی حرف دارما ولی انگار دستم به نوشتن نمیره دستم به نوشتن نمیره که برات بنویسم چقدر تورو میخوایم،که چقدر محرم امسال تو رو سالم از خدا خواستیم امسال با بابایی یه جایی نذر کردیم که انشالله تا سال دیگه شمارو داشته باشیم حلوا و نون قندی بدیم بابایی به خاطر چهره معصوم و ایمان پاکی که داره تاسوعا عاشورا در نقش امام حسین تعزیه اجرا میکنن البته بدون کلامه،ولی امسال هم مثل سالای قبل وقتی که سوار اسب هستش خیلی از پدر و مادرا بچه هاشون رو میارن میدن دست بابایی،بابایی امسال سوار بر اسب تو رو از خدا خواسته که انشالله سال دیگه نی نی خودش رو توی بغلش بگیره،انشالله کمتر از یک هفته دیگه برای اومدنت اقدام م...
6 آبان 1394

مجوز بارداری

سلاااااااااااااااام کنجدم خوبی مامانی عاشقتم نی نی عزیزم اول از همه باید از خدای مهربونم تشکر کنم که انقدر حال الآنم خوبه،خدای عزیزم شکررررررت ممنونم ازت خب جونم برات بگه که دیروز رفتم مطب خانم دکتر سعیدی،آزمایشا و جواب سونو رو دید گفت همه چیز عالیه و الآن شرایط کامل برای آوردن نی نی رو داری،نمیدونی که چقدر خوشحال شدم  از شنیدن این خبر،خدا رو صد هزار مرتبه شکر امیدوارم خدا حال خوش من رو قسمت همه کنه،چون الآن واقعا خوشحالم فردا هم وقت دندون پزشکی دارم که دو تا دیگه از دندونام رو درست کنه  عزیزدلم زود بیا توی دلم،بی صبرانه منتظرتم  ...
19 مهر 1394

چند تا اقدام با هم

سلاااااام کنجد خوبی؟  بریم سر اصل مطلب عرضم به حضور شخص شخیص شما که این مدته مامانی خیلی کارا کرده اول اینکه رفتمم مثل یه دخمل خوب آزمایش خون دادم،آخه مامانی خیلی از آمول میترسه روی این حساب الآن فکر میکنم کار خیلی خاصی کردم  بعدشم اینکه دیروز رفتم دندونپزشکی برای جرم گیری و سه تا دندون پر کردم،البته خیلی سطحی بودن ولی به خانم دکتر گفتم چون میخوام نی نی بیارم هرچی هست درست کن،تازه دو تای دیگه مونده که میمونه برای هفته دیگه دیگه همین دیگه عزیز دلم تا خبرای دیگه بدروووووود  ...
13 مهر 1394